در چابهار «شلوغی» اولین نشانه بازار است؛ آدمهای فراوانی که با لباسهای رنگی، لابهلای هم میگویند و میشنوند؛ میخرند و میفروشند؛ میپزند و میخورند.
بازار چابهار؛ بازارچهار فصل
بازار چابهار بر خلاف دیگر بازارها، علاوه بر شلوغی، ویژگیهای منحصر به فرد دیگری هم دارد. یک قسمت خیابان به دلیل این که بیشتر فروشندگان آن بانوان روستایی هستند به «بازار پیرزنها» معروف شده و سوی دیگرش نیز به جهت سازه خاص غرفهها، به «دکه بازار» شهره است. اما انگار این جا رستورانها و اغذیه فروشیهای خیابانی، رونق خاصی دارند چراکه در هر گوشهاش بانویی را میبینی که بساطی را پهن کرده و غذای محلی میفروشد، یا جوانکهایی را که از طلوع خورشید تا غروب آفتاب ظرفهای بزرگ غذا را روی گاری دستیشان برای عرضه بین مردم حمل میکنند و جالبتر این که مشتریهای زیادی هم دارند، این را میتوان از شلوغی اطرافشان فهمید.
برخی هم در حاشیه خیابان مشغول طبخ و سرخ کردن غذاهایی سبک و محلی همچون «بریانی»، «شیرماهی»، «حلوا ماهی» و خوراکیهایی مثل «سمبوسه»، «پکوره» و... هستند و عطر آن غذاها که به کمک ادویههای محلی، خاص و جذاب و به یاد ماندنی میماند، تمام فضا را پر کرده است. غذاهایی که خاص همین منطقه بوده و بیشتر با دستان بانوان طبخ و آماده توزیع میشود و قیمتهای آن هم بر اساس موادی که در آن به کار رفته، متفاوت است اما زیاد نیست و تقریباً همه میتوانند بسته به ذائقه خود از آن ها استفاده کنند.
عدهای هم که با دیدن این رنگ و بو نمیتوانند بر پرهیز خود غلبه کنند، در گوشهایایستاده یا نشسته با لذتی وصف نشدنی مشغول صرف غذا هستند، برخی از آنها میگویند که محال هست پا به بازار بگذارند و بدون خرید این غذاها و حتی صرف آن به خانه بروند. طبق گفته بومیان، غذاهایی که در این محل عرضه میشود، به دلیل بهاری بودن هوای این شهر، در هر چهار فصل، در فصول مختلف تفاوت چندانی ندارد و همیشه مشتریهای خاص خود را دارد.
اقلام چینی به بازار چابهار هم رسیدهاند
ابتدای بازار، مغازههایی را مشاهده میکنید که اقلام زیادی مقابل و داخل آن چیده شده، اقلامی که از جنس و رنگ و کیفیت آن میتوانی تشخیص دهید که از دیگر کشورها از جمله چین روانه بازار شده است. از زیرانداز، ظروف پلاستیکی، لوازمالتحریر، کیف و کفش گرفته تا گلهای مصنوعی و لوازم دکوری، اما بر خلاف این قسمت از بازار، مغازهدارانی هم هستند که با تکیه بر تولید داخل و توزیع اجناس با کیفیت ایرانی کسب و کار میکنند و مشتریهای زیادی هم دارند.
این جا برخی مغازهها، انگار با ویترین غریبهاند و این شلوغی مقابلش هست که نوع کسب و کار را نشان میدهد، به گونهای که در برخی مغازهها هم آن قدر تنوع اجناس زیاد است که نمیتوان تشخیص داد که به کدام صنف اختصاص دارد؛ از ظرف و پارچه گرفته تا لوازم خیاطی و پلاستیکی را میتوانی در بیشتر این اماکن ببینید.
بازار سوزن دوزیهای محلی داغ است
در بازار چابهار، بازار سوزن دوزیهای محلی هم بسیار داغ است و لباسهای آماده بلوچی در رنگهای مختلف یا «زی آستین»هایی که برخی با دست و تعدادی هم با چرخ خیاطی دوخته شده مقابل بسیاری از مغازهها آویزان شده و آماده فروش است.
در کنار آن تعدادی خیاطی قابل مشاهده هست، مغازههایی وقتی وارد آن میشوی با دنیای جدیدی آشنا خواهی شد، چرا که در این جا برخی از نیروها بر اساس نقشههایی که روی دیوار نصب شده و طبق انتخاب مشتری، مشغول مهر زدن با رنگهای تیره و طرحهای متنوع، روی پارچههای رنگارنگ هستند.
وقتی کار مهر زدن به پایان میرسد، پارچه به قسمتی میرود که خیاط در آن جا استقرار یافته تا بخشی از طرحها که با چرخ خیاطی امکان دوخت آن وجود دارد، دوخته شود. در ادامه نیز مشتری آن را تحویل میگیرد و برای تکمیلش از هنر دستان خود یا دیگر بانوان بومی بهره میبرد. اینجا خرازیها نیز بازار داغی دارند، این را میتوان از شلوغی غیر قابل وصف آن تشخیص داد، چراکه نخهای متنوع، انواع نگین و آیینههایی که در دوخت لباسها از آن استفاده میشود، در این مغازهها به فروش میرسد.
در این بازار هر چه جلوتر میروی به شلوغی و آشفتگیاش افزوده میشود. آشفتگی که حاصل تردد چرخ دستیها، عابران پیاده و به دلیل وجود لوازمی است که در پیادهروها چیده شده و میتواند به شدت آزار دهنده باشد، اما گویا اینجا برای برخی سد معبر و استفاده از معابر به منظور چیدن بساط، امری عادی است و بسیاری از مردم نیز با این موضوع مشکلی ندارند.
در برخی قسمتها هم به نظر میرسد که مغازهداران و دست فروشان در کنار هم به کسب و کارشان مشغول هستند و هیچ کس هم به این موضوع اعتراضی ندارد. اما از این شلوغیها که بگذریم، خوشرویی، خونگرمی و مهربانی بازاریان از دیگر ویژگیهای این بازار است، خصلتی که خاص مردمان این دیار بوده، آری فروشندگان این جا، همه ویژگیهای خوب نوع دوستی را در کفه ترازو میگذارند و تقدیم مشتریان میکنند.
جلوتر که میروی پارچههای رنگارنگی که از در و دیوار مغازهها آویزان است چشمانت را نوازش میدهد. علاوه بر اینها، در این قسمت بازار هم انواع سوزن دوزی که برای تهیه لباس بانوان استفاده میشود، نخهای هزار رنگ و دهها جلوه دیگر چشم نوازی میکند، به گونهای که دلت برای تک تک آن غش میرود و میخواهی که بر تنت ببینی.
اما این رنگارنگ بودن فقط مختص پارچهها و نخها نیست، اینجا تعداد زیادی از مغازهها به فروش انواع ادویهها با رنگهای مختلف و طعمهای متنوع اختصاص دارد و در کنار آن بساط فروش خرما، سبزیجات، داروهای گیاهی، انواع خوراکیها و غذاهای محلی پهن است.
با وجود این که بساطیها کمتر به موازین بهداشتی اهمیت میدهند، به گونهای که بدون هیچ پوششی اقلام مختلف را در گوشه و کنار بازار عرضه کردهاند، بیتوجه به این که ممکن است محلی برای جولان حشرات یا نشستن گرد و غبار ناشی از تردد باشد، بازارشان داغ داغ است، این را میتوان از استقبال گرم مشتریان تشخیص داد.
شلوغی و آشفتگی جزیی از بافت منطقه
از بازار پیرزنها که عبور کنیم آن سوی خیابان امام خمینی(ره) این شهر، دکههای زیادی خودنمایی میکند، محدودهای که پیش از این گفتیم به دکه بازار شهرت دارد، اینجا هم اولین چیزی که مشاهده میکنی شلوغی و آشفتگی است که البته جزیی از بافت منطقه شده است.
پخت و توزیع غذاهای متنوع محلی در این قسمت از بازار، رونق دیگری دارد. این جا دیگر پیرزنهایی را که انواع گوشت، ماهی، پلو و دیگر خوراکیهای سنتی آماده را لای پارچههای رنگی یا پلاستیکهای رنگ و رو رفته چرب عرضه میکنند، نمیبینید، در این گوشه از بازار، پسرهای جوان هستند که بساط پخت و پز و توزیع غذا راه انداختهاند.
آنها قابلمههای بزرگ غذا را که تنوع در آن نمایان هست، از صبح زود آماده و روانه بازار کردهاند، بسیاری نیز همچنان درست مقابل چشم عابران در حال طبخ هستند. با وجود سیاهی روغنهایی که معلوم است انواع خوراکیها در آن سرخ و آماده عرضه شده است، مردمان زیادی مشتری پر و پا قرص این رستورانهای خیابانی هستند.
این بازار ویژگیهای منحصر بفرد و زیباییهای خاصی دارد، اما طبق خواسته بسیاری از مردم محلی و میهمانان، انتظار میرود این زیباییها با توجه بیشتر مسئولان حوزه بهداشت و شهرداری و ساماندهی دست فروشها و اغذیهفروشیها رنگ و روی بیشتری پیدا کند و گرمتر از گذشته شود.
زیباییهای اینجا به قدری زیاد است که گاهی قلم هم توانایی وصف آن را ندارد، اما کافی است یک سفر به جنوب سیستان و بلوچستان بروید، آن وقت میتوانید در کنار همه زیباییهای این خطه از سواحل بکر و امواج متلاطم که گاهی به بیش از ۳ متر میرسد تا کوههای مریخی، جنگلهای حرا، دریاچه صورتی و لیپار و بازارهای رنگارنگ شهر بندری چابهار را به نظاره بنشینید و در خاطراتت ثبت کنید.
حمیده ذوالفقاری
نظر شما